گردشگري به طور روز افزون به ابزاري جهت توسعه، در بسياري از كشورهاي در حال توسعه تبديل ميشود. بدليل آسان بودن نسبي ورود به بازار گردشگري و توانايي اين صنعت در کسب ارز خارجي و ايجاد اشتغال، عجيب نخواهد بود اگر اين صنعت همين گونه به رشد خود ادامه دهد. معالوصف، مانند هر گزينه توسعه ديگري، توسعه گردشگري نيز هزينههايي به همراه خواهد داشت و اين از مشکلات توسعه گردشگري محسوب ميشود. گردشگري ابزاري جذاب و گاه تنها ابزار جهت توسعه براي كشورهاي در حال توسعه محسوب ميشود. وقتي تنها جنبه مادي توسعه مدنظر قرار ميگيرد، نخبگان و شركتهاي چند مليتي از اين رهگذر سود ميبرند و براي جامعه جز هزينههاي اجتماعي و اقتصادي به همراه نخواهد داشت. در دنياي در حال توسعه، توسعه گردشگري معمولا بر طبق يكسري برنامههاي از بالا به پائين صورت ميگيرد و تصميمگيريها به طور غالب، از طریق سازمانهاي دولتي اعمال میشود و مردم محلي در حاشيه قرار دارند. كشورهاي در حال توسعه كه وارد حيطه گردشگري شده اند هم با تبعات منفي و هم مثبت اين صنعت رقابتي مواجه خواهند شد. در اينجا چالش عمده پذيرش يا مديريت اين آثار منفي است به اين اميد كه بتوان به منافع بلند مدت حاصل از آن دست يافت. فرايند توسعه گردشگري با جنبهها و شرايطاجتماعي، اقتصادي، سياسي و محيطي تلاقي پيدا ميكند و بوسيله اقتصاد سياسي جهاني شكل ميگيرد. در تشريح موقعيت جامعه جهاني، Sachs(2005) مردم را بر روي نردبان توسعه اقتصادي در نظر ميگيرد به طوريكه پلههاي بالاتر نشان دهنده رفاه بيشتر است. در حدود 1 میلیارد نفر در جهان و يا به عبارتي حدود از انسانها، بيمار، گرسنه و مستمندتر از آن هستند كه بخواهند بر روي پله اول اين نردبان توسعه اقتصادي پا بگذارند. آنها بسيار فقير هستند و براي زنده ماندن در تلاشند. اگر آنها دچار حوادث و بلاياي طبيعي (سيل و خشكسالي)، بيماريهاي خطرناك و يا كاهش قيمت جهاني محصولاتشان شوند بسيار آسيب خواهند ديد و يا حتي اين ميتواند منجر به مرگ آنها شود. (Sachs ، 2005) چند پله بالاتر، حدود 5/1 ميلیارد نفر از مردم دنيا، از نظر دستمزد نسبتا در سطح بالاتري قرار دارند. Sachs (2005) اين افراد را «فقير» ميخواند به گونهاي كه بقاء روزانه شان تا حدي امكانپذير است. آنها در شهرها و روستاها با مرگ مبارزه ميكنند. با مشكلات مالي زيادي مواجه هستند و از امنيت لازم در زمينه آب آشاميدني و بهداشت برخوردار نیستند. روي هم رفته افراد «فقير» و «خيلي فقير» 40 درصد جامعه بشری را تشكيل ميدهند. در پلههاي وسط حدود 5/2 ميليارد نفر قرار دارند كه دستمزد متوسط دارند. اين گروه، اغلب در شهرها زندگي ميكنند، پوشاك كافي دارند و فرزندانشان به مدرسه ميروند. آنها ممكن است امكاناتي در خانههايشان داشته باشند. به عنوان مثال آب لولهكشي، ممكن است وسيله نقليه نيز داشته باشند، مانند اتومبيل. آنها غذاي كافي براي خوردن دارند و در كشورهاي در حال توسعه بيشتر مايل به خوردن غذاهاي حاضري و فست فود هستند. 1 ميليارد باقي مانده و يا به عبارتي ديگر از انسانها در پلههاي بالا قرار دارند. جائي كه درآمد از همه بيشتر است. دهها ميليون نفر با درآمد بسيار بالا در كشورهايي نظير Shanghai، Saopaolo و يا مكزيك زندگي ميكنند(Sachs ، 2005). Sachs از ديدگاهي خوش بينانه، معتقد است كه بيش از نيمي از انسانهای جهان در حال بالا رفتن از اين پله توسعه هستند. همان طور كه مشاهده ميكنيم امروزه شاهد بهبود كيفيت زندگي، افزايش درآمد، اميد به زندگي، آموزش، دسترسي به آب آشاميدني سالم، بهداشت و كاهش مرگ و مير نوزادان هستيم و اين در حالي است كه حدود از جمعيت جهان هنوز در پلههاي اين نردبان قرار نگرفته و در دامن فقر اسيرند. از نقطه نظر نيازهاي اساسي، سازمان غذا و كشاورزي ملل متحد (FAO)بيانيه سالانه خود را تحت عنوان «بيانيه عدم امنيت غذايي در جهان» در اكتبر 2006 انتشار داد. اين بيانيه نشان ميدهد كه هم اكنون 820 ميليون نفر در كشورهاي در حال توسعه گرسنه هستند (2007) Choket al. گزارش unhabitalاشاره ميكند كه 80 درصد جمعيت شهري، در حداقل 30 كشور در حال توسعه، زاغه نشين هستند. اين ها همان مردم كشورهاي در حال توسعه هستند كه گردشگران داخلي و خارجي با آنها در تعامل قرار ميگيرند. بنابراين به سادگي ميتوان ديد كه چگونه چانهزني بر سر قيمت سوغاتي در بازارهاي محلي واقع در كشورهاي در حال توسعه، ميتواند آثار مثبتي بر زندگی افرادي داشته باشد كه با مرگ دست و پنجه نرم ميكنند. Sen (1999) از ديدگاه «توسعه به عنوان آزادي» بحث ميكند و 5 نوع خاص حقوق و فرصتهايي را كه ميتواند به پيشرفت قابليت هاي يك فرد كمك كند برميشمرد. اين 5 حقوق و فرصتها شامل آزاديهاي سياسي، امكانات اقتصادي، فرصتهاي اجتماعي، ضمانتهاي شفاف و امنيت است. در اينجا گردشگري را با توجه به «بيانيه جهاني حقوق انساني» مورد بررسي قرار ميدهيم. اين بيانيه 30 اصل دارد و تمام آنها مي توانند در بستر گردشگري اجرا شوند اصل 1: تمام انسانها آزاد به دنيا آمده اند و از نظر شان و حقوق يكسان هستند. به آنها عقل و تشخيص ارزاني شده و ميبايست با ديگران با روحيه برادري برخورد كنند. * گردشگري فرصتهايي را براي شناخت فرهنگهاي مختلف ايجاد ميكند. اصل 4: هيچ كس نبايد به بردگي و غلامي گرفته شود، بردگي و تجارت برده در تمامي اشكالش ميبايست ممنوع شود.
اصل 13: بخش 1 و 2 هر كسي حق دارد كه در جابجايي و سكني گزيدن در درون مرزهاي هر كشور آزادي داشته باشد و هر كسي حق دارد هر كشوري را ترك كند چه كشور خودش باشد و چه كشوری دیگر.
برخي جوامع براي توسعه گردشگري در مكاني اسكان داده ميشوند و اجازه بازگشت ندارند.
اصل 17: بخش 1 و 2 هر كسي حق دارد كه به تنهايي صاحب سهمي شود. همان گونه كه با ديگران سهيم است و هيچ كس نبايد به زور او را از سهمش محروم كند. توسعه گردشگري ممكن است مردم را به خاطر ساخت هتلها، زمينهاي گلف و زير ساختهاي مربوط به گردشگري بيرون كند. اصل 22: هر كس به عنوان عضوي از جامعه حقي براي امنيت اجتماعي دارد و مجاز است تا بوسيله تلاش و كار خود در سطح ملي و بينالمللي و هماهنگ با سازمانها و منابع هر كشور كسب درآمد نمايد. شامل حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي براي كسب سهم و ارتقاء شخصيت خود.
اصل 23: بخش 1 هر كس حق كاركردن، انتخاب آزادانه شغل، شرايط عادلانه و مطلوب كار و مورد حمايت قرار گرفتن در مقابل بيكاري را دارد. گردشگري شغل ايجاد ميكند، اما كيفيت كار نيازمند توجه بيشتري است. مفهوم توسعه در طول زمان تغيير كرده و به منبعي از مناقشه تبديل شده است. مدلهاي اقتصادي از بالا به پائين تبديل به رويكردي ليبرال محور و از پايين به بالا شده است و بر رفع نيازهاي اساسي و پايداري متمركز شده است. اينكه توسعه چگونه اندازهگيري ميشود نيز از چارچوب شاخصهاي صرف اقتصادي نظير درآمد سرانه ناخالص ملی(GNP) به سمت لحاظ نمودن ساير شاخصها مانند شاخصهای توسعه انسانيUNDP تغییر كرده است. تفكر توسعه در طول زمان و تاثيرات آنها بر توسعه گردشگري در غالب مدرنيته، وابستگي، نئوليبراليسم اقتصادي، توسعه جايگزين و وراي اين همه، جستجو براي يافتن يك پارادايم جديد خلاصه ميكند (فصل 1 را ببینيد). در 1960 تمركز گردشگري در قالب مدرنيته بر جنبه اقتصادي بود زيرا اعتقاد بر اين بود كه گردشگري سبب افزايش ارز خارجي و ايجاد اشتغال شده و از ضریب تكاثري بالايي برخوردار است. در اين زمان منافع گردشگري با توجه به نشت زیاد و پائين بودن ضريب تكاثري مورد انتظار زير سوال رفت. اثرات منفي گردشگري در كشورهاي در حال توسعه به موازات انتقاد از وابستگي حاصل از مدرنيته اثبات شد. در سالهاي 1980 و 1990 پارادايم نئوليبرال اقتصادي غلبه يافت و تمركز آن بر بازارهاي بينالمللي و جهاني شدن بود. شركتهاي چند مليتي گردشگري، فعاليتهاي خود را در سراسر جهان گسترش دادند و به دنبال جايگاههايي با مقصدهاي جذاب و هزينههای توليد پائين بودند. بوسيله پارادايم توسعه جايگزين، توسعه گردشگري پايدار پيشرو شد (Telfer 2002). Mc.micael (2004) خاطرنشان ميسازد كه دو عكسالعمل مهم وجود داشته است. يكي حمايت از گسترش بازار جهاني تجارت و افزايش رفاه و ديگري ارزيابي مجدد اهميت اقتصادي و حركت به سمت كشف مجدد مفهوم جوامع فرهنگي. هر دو اين گرايشات در صنعت گردشگري و بوسيله جهاني شدن اين صنعت ديده مي شود. از زنجيره هتل هاي چند مليتي در يك سرطيف گرفته تا گردشگري جامعه محور، به صورت محلي كنترل ميشود. گردشگري چه كمكي ميتواند به افراد، گروهها، جوامع، نواحي و يا كشورها در جهت بالا رفتن از پلههاي توسعه نمايد؟ توسعه را اينگونه تعريف میکنند: «تغييرات مستمر و مثبت در اقتصاد، اجتماع، سياست و ابعاد فرهنگي وضعيت بشر كه بوسيله اصول آزادي انتخاب هدايت شده و بوسيله ظرفيتي كه محيط براي پايدار نگه داشتن چنين توسعه اي دارد، محدود ميشود». گردشگري تنها يك صنعت است و نميتواند تمام مشكلات و چالشهاي كشورهاي در حال توسعه را رفع نمايد. براي اين كار ميبايست نيازهاي گردشگري به عنوان بخشي از رويكردهاي اساسي به توسعه و در تداخل با ساير فعاليتهاي اقتصادي در نظر گرفته شود. گردشگري صنعتي پيچيده، در حال رشد، پويا و در پارهاي مواقع بي ثبات است و ارزيابي نقش آن در فرآيند توسعه كار سادهاي نيست. آگاهي از اين نكته كه ميبايست جوامع محلي در فرآيند تصميم گيري ها مشاركت داشته باشند روز به روز در حال رشد است. بنابراين Rogerson (2006) بيان ميكند كه در گذشته پايداري، بر جنبه محيطي تمركز داشته و اخيرا تمركز به سمت حذف فقر مانند خطوط راهنماي اهداف توسعه هزاره UN تغيير كرده است. گام اول شناخت دنياي واقعی است و اينكه چگونه فعاليتهاي توليد و مصرف بر آن اثر ميگذارند. در بستر دنياي در حال توسعه براي مقصدهای گردشگری مهم است كه از ساختارهاي بينالمللي صنعت گردشگري آگاهي يابند. دعوت از شركتهايي كه از خارج اداره ميشوند جهت فعاليت در مقصد، ميتواند منجر به وابستگي زياد كشور ميزبان شود. ايجاد تفريحگاههاي ساحلي يا گردشگري روستايي جامعه محور، اشكال متفاوتي خواهد داشت و انواع متفاوتي از گردشگران را در مقصد به خود جذب خواهد كرد و مديريت اثراتي وارده بر محيط ممكن است در دراز مدت، دشوار باشد. دومين بحث، شناخت ادراكات و انگيزههاي انسان است كه از اين طريقميتوانيم آگاهي يابيم كه چرا مردم در رفتارهايي كه به طبيعت لطمه وارد ميسازد افراط ميكنند. گردشگران به عنوان مصرف كنندگان، نه تنها فرهنگ كشور خود را با خود يدك ميكشند بلكه به حوزه فرهنگ گردشگري نیز وارد ميشوند. گردشگران متفاوت، ارزشهاي متفاوت، رفتارها و درآمد قابل دسترس متفاوت دارند. برخي گردشگران ممكن است مايل باشند رفتارهايي دوستانه با محيط داشته باشند. در حالي كه براي بسياري، سفر يك تفريح است و آنها ممكن است بيشتر مايل به آسايش و راحتي باشند تا تبعيت از كدهاي محدود كننده. سومين حوزه،آگاهي و شناخت جهت اتخاذ خط مشيهاي مناسب براي پايداري است، شناخت سيستمهاي اخلاقي است. سازمان هاي مختلفي براي تدوين كدهاي راهنما جهت گردشگران تلاش نمودهاند. گردشگري تعارضاتي را به همراه دارد. در يك سرطيف تاكيد بر اهميت برآوردن تقاضاي گردشگران لوكس است و در سر ديگر گردشگراني كه مايلند از كشورهاي توسعه نيافته ديدن كنند. آيا گردشگري ميتواند به جوامع ديكته كند كه در توسعه نيافتگي خود باقي بمانند تا بتوانند گردشگر جذب كنند؟ جهاني شدن زمينه اي را جهت حركت كالاها، افراد، اطلاعات، ارزشها و جريانات مالي در طول مرزهاي سياسي فراهم نموده است. در عصر تجارت آزاد و در بازارهاي جهاني و نئوليبراليسم اقتصادي، مقصدها فشار زيادي جهت گشودن مرزهایشان بر روي تجارت و از جمله گردشگري وجود دارد. در همين زمان از قدرت حكومتها كاسته ميشود و تا حد زيادي شركتهاي چند مليتي قدرت و فرآيند تصميم گيري را بدست می گیرند. جهاني شدن، ماهيت، اقتدار و سطوح حكومتها را تغيير داده است. براي مثال دولتها مي بايست نه تنها در جستجوي امور داخلي خود باشند، بلكه مرزهاي خود را نيز بگشايند. آنها همچنين مي بايست با سازمانهاي تجارت بين المللي، آژانسهاي سرمايه گذاري بينالمللي و يا شايد بلوكهاي تجارت منطقهاي ارتباط برقرار كنند. شركتهاي چند مليتي گردشگري در جستجوي موقعيتهاي خوب با استراتژيهاي تجاري مطلوب و هزينههاي توليد پائين براي راه اندازي كسب و كارهای خود هستند. كشورهاي در حال توسعه اغلب براي جذب توسعه دهندگان در حوزه گردشگري رقابت ميكنند. Rodrik (2005) در گردشگري، مشاركت در اقتصاد جهاني ممكن است هم منجر به كاهش قدرت دولت (زيرا قدرت به سمت شركتهاي چند مليتي ميرود) و هم كاهش دموكراسي شود. انتقادي كه وجود دارد اين است كه شركتهاي چند مليتي مانند هتل، خطوط هوايي و يا توراپراتورها با درجه بالايي از نشت فعاليت ميكنند. جهاني شدن جنبههاي مثبت زيادي برای كشورهاي در حال توسعه دارد. براي مثال كسب سرمايه، انتقال اطلاعات، سيستمهاي Business – Operating، تكنولوژي و همچنين توسعه كارآفريني. يكي از جنبههاي ظهور سريع جهاني شدن، تغييرات فناوری و فناوری اطلاعات است. اينترنت به اپراتورهاي كوچك در كشورهاي در حال توسعه اجازه تبليغ محصولات خود را به صورت آنلاين ميدهد. درها را بر روي بازارهاي جديد گشوده است و قدرت بيشتري را براي گردشگري در این كشورها فراهم آورده است. تكنولوژي امكان رزرو آنلاين را براي شركتها فراهم ساخته است، امكاناتي نظير تلفن هاي موبايل و مترجمان قابل حمل و .... را براي افراد فراهم نموده است. عدم کارایی های فرهنگی نه تنها به مردم بومی مربوط میشود بلکه به بازدیدکنندگان هم بستگی دارد.تجاوز و تعرض میتواند خودش به روشهای خفیف آشکار شود( بطور مثال پرتاب سنگها) هم چنین در حملات تروریسم(تخریب مرکز فساد).گردشگرها مصداق واقعی حضور "یک بیگانه" هستند.آنها رسم و رسومات و عادات خود را به کشور مقصد می آورند. آنها از شوک فرهنگی که خودشان مسبب آنند آگاه نیستندو یا متوجه نیستند. از دیدگاه دیگر گردشگرها موضوع داوری هایی هستند که نه تنها بر مبنای حقیقت فرهنگی اند بلکه بر مبنای کلیشه های ساخته شده توسط رسانه های انبوه هم هستند. این بویژه به کشورهای فقیر که مبنای سریال های تلویزیونی آنها تصاویر اروپایی و امریکایی است، سبک سلسله مراتبی نمایش های تلویزیونی و رادیویی پراحساس و کم ارزش مربوط می شود که کلمات غنی،قصیده ای و غیر واقعی را نشان میدهد.انتظارات از گردشگران ثروتمند بسیار بالاتر است و دلیل بسیاری ازتندی هاست.(بطور مثال دیدارکننده ای که پول دارد اما نمیخواهد آن را تقسیم کند). بر طبق گفته Podemski(1979) گردشگری منجر به دگرگونی های بسیاری هم در مکان بازدید شده توسط گردشگران و هم در شخصیت خود گردشگر میشود.بنابراین تغییرات دوجانبه و دوطرفه است و به 3 فاکتور اصلی بستگی دارد: .پیشینه فرهنگی میزبانان← نوع فرهنگی اجتماعی که مهمانها را میپذیرد.Podemskiاین چنین مؤلفه ها را به عنوان نوع فرهنگ، نوع پذیرش و نوع پذیرش خط مشی.
یک فاکتور مهم دیگر زمان است، بطور مثال بقا و دوام تاثیر، به عنوان مدت اقامت در دهکده مفروض برای گردشگر بدیهی نیست اما برای چه مدت گردشگران یک دهکده را بطور عمومی، بطور مثال کثرت و طول مدت فصل گردشگری ملاقات می کنند. موقعیت جغرافیایی، پیشینه فرهنگ، سطح آموزش مردم بومی، سطح درآمد مردم بومی و انواع گردشگرانی که میشود در آنجا مشاهده کرد، به همان نسبت مبدا گردشگرانی که از ان مکان ها را دیدن میکنند، فراهم میکند. رفتارهایی مثل بازدید گردشگران از شهرها در حالی که لباس کوتاه و یا مایو پوشده باشند و رفتارهای زشت و زننده و روابط بسیار آزاد در مکان های عمومی که خلاف عرف جامعه میزبان محسوب میشوند بی حرمتی و هتک حرمت شان مردم بومی به حساب می آید- و چیزی که بدتر است – تخطی و بی حرمتی نسبت به خداوند انگاشته می شود. بر طبق عقیده مردم بومی این رفتارها پروردگار را می رنجاند، بنابراین آنها باید هنگام بازاریابی برای ورود گردشگر، مذهب گردشگران کشور مبدا را هم مد نظرداشته باشند. در میان عواملی که باعث کارکرد منفی در گردشگری می شوند مذهب یکی از مهمترین پارامترها می باشد. کارکردهای منفی مذهب خیلی خطرناک می باشند و سبب احساس هتک حرمت ساکنین محلی می شود. آنها هم چنین می توانند باعث پرخاشگری نسبت به مسافران شوند. گاهی اوقات رفتار پرخاش جویانه ریشه در رفتار گردشگران دارد و گاهی اوقات تأثیر تبلیغات مذهبی در آن دخیل است. اسلام تأثیر زیادی در زندگی خانوادگی و اجتماعی دارد. رفتاری که با مذهب متناقض می باشد از مساجد بسیار فاصله دارد. هنجارهای رفتاری مناسب با استانداردهای پوشش مناسب برای هر دو گروه زنان و مردان رابطه ی مستقیم دارد. اکثر کارکردهای منفی از کمبود دانش و آگاهی ناشی می شود و نه از مفاهیم بد. بنابراین به نظر می آید که ایده خوبی برای توسعه مناسب برنامه های آموزشی باشد. آگاهی داشتن در مورد هنجارهای اسلامی همانند پیش زمینه های فرهنگی در مورد کشور مبدأ گردشگران ضروری می باشد. نواوري و تغييرات موثر، راه نجاتي براي دوام و رقابت دوام اوردن در محيط تغيير شكل يافته و دائما در حال تغيير صنعت سفر بدين معناست، كه براي نجات يافتن، بايد نواوري كرد. در بازارهای امروزه ي گردشگري، يك شركت بايد مجازي عمل كند تا موضع ارام و بي دردسري داشته باشد. نواوري، به مفهوم خلاق بودن و ايدههای جديد و خدمات گردشگري جديد به بازار اوردن است. نواوري در برگيرنده ي كالاها، خدمات، بازارها، شيوههای توليد، سازمانها و منابع مواد خام است. بنابر اين براي نواور بودن به طور كلي، نه تنها در بازاريابي و يا ذهنيت از تعطيلات ، بلكه در سازمانها ، اميزه ي محصول، بستههای سفر و مديريت گردشگري نيز بايد خلاق بود. نواوري تنها نبايد كلي باشد، بلكه بايد دائمي باشد. در واقع يك شركت نميتواند تنها يك نواوري داشته باشد ودر انتظار مزيتهای رقابتي پايدار باشد. نواوري به خودي خود بايد پايدار باشد. در خلال نواوري در هر حال، پايداري، نواوريهای جديد را ميطلبد. سپس رقابت، دوام و پايداري انشعابات جديدي از نواوري را تضمين ميكند. گردشگري بين المللي در حال تغيير شكل شگرفي است و گردشگري جديدي در حال تكوين است كه متعهد به انعطاف پذيري، بخش بندي و پيوند همه جانبه است. گردشگري مبتني بر فناوري اطلاعات و نيازهاي در حال تغيير مصرف كنندگان. گردشگريي كه كل سيستم خلق ثروت را ايجاد خواهد كرد. اين گردشگري جديد ملاحظات اوليه اي براي دوام و رقابت در صنعت، نياز دارد : رقبا به طور فزاينده اي از محيط خارجي صنعت ميايند؛عرضه كنندگان بايد به مصرف كننده نزديكتر شوند؛شركتها بايد مهارتها ومنابع خود را با بازار تطبيق دهند. نواوري، كليد طلايي براي دوام و رقابت اينده در محيط پويا ودر حال تغييرات بنيادي گردشگري است . هنگامیکه گردشگری شروع به رشد کرد بسیاری از کشورها به میزبان تبدیل شدند با این وجود تقریبا نیمی از گردشگران بین المللی توسط فقط 10 کشور جذب می شوند. بسیاری از کشورها مقصد گردشگران بین المللی هستند. بسیاری مقاصد شگفت انگیز دیگر نیز در سالهای اخیر به آنها اضافه شده است. در دهه های اخیرکشورهای آسیای جنوب شرقی وآسیای میانه بالاترین رشد پایدار را در میزان ورودی گردشگران در کل دنیا داشته اند، به طور خاص تعدادی از کشورهای کمتر توسعه یافته (LDCs) شامل کلمبیا، میانمار، ساموآ و تانزانیا رشدی بالاتر از میانگین رشد جهانی داشته اند. |
{jcomments on}