"دارالفنون" پدر فراموش شده دانشگاههای ایران

نگارنده: حبیب راثی تهرانی (درباره)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

در میانه سده نوزدهم، در پی جنگ های ایران و روس و 17 سال بعد از عهدنامه ترکمانچای، بعد از اینکه سپاه ایران خود را شکست خورده دید و کشور خود را خواب زده یافت، سران مملکت در پی این پرسش برآمدند که چرا علیرغم سرداری عباس میرزا (که به حق کم مایه نگذاشت) و رشادت هایی که سپاه ایران به خرج داد و تعدادی از علما هم که حکم جهاد دادند و مرگ در جنگ با سپاه روس را مساوی با شهادت در رکاب امام زمان دانستند، از هیچ حمایتی دریغ نکردند، پس چرا هیچیک از اینها نتیجه ای جز شکست را رقم نزد؟ آیا سپاه روس بهتر از ما بودند؟ یا شجاعانه تر از سپاهیان ایران جنگیدند؟ وطن پرستی شان بیشتر از ما بود؟ یا...؟
ایرانیان خیلی زود دریافتند که جنگ با روس، نبرد دو سپاه نبود بلکه رویارویی دو جامعه با دو شیوه زندگی بود. یکی سنت زده و خواب آلود و متکی به فرمان شاه، و دیگری کشوری چشم به جهان گشوده، مترقی و متکی به دانش روز که تازه از دیگر ممالک اروپایی مثل انگلیس و فرانسه عقب تر بود!از این رو در بدو کار عباس میرزا و اطرافیانش چاره را در آن دیدند که تعدادی از محصلان ایرانی را برای فرا گرفتن فنون نظامی و دیگر علوم مورد نیاز روز به اروپا بفرستند. ولی پس از چند سال تعدادی از آنان برنگشتند و بنابراین امیرکبیر که در آن زمان صدارت اعظم ناصرالدین شاه را برعهده داشت تصمیم گرفت تا نهادی تاسیس کند تا محصلان ایرانی در مقابل چشمان خودش تحصیل کنند. تاسیس دارالفنون همزمان با اوج دگرگونی ها و پیشرفت های صنعتی، اجتماعی و فرهنگی قرن نوزدهم غرب بود. اگرچه ایران نخستین کشور آسیایی بود که به اروپا دانشجو اعزام می کرد و دارالفنون ایران 20 سال پیش از دارالفنون ژاپن و 3 سال بعد از دارالفنون عثمانی تاسیس شد؛ اما متاسفانه نبود برنامه ریزی، نشناختن نیازهای اجتماعی زمانه، قرار نداشتن در چرخه پیشرفت جهانی و از همه مهم تر نیندیشیدن به خواست و صلاح زندگی مردم در ایران موجب شد که سلاطین روز نتوانند به خوبی از فرصت و امکان بوجود آمده در آن زمان بهره بردار مطلوبی انجام دهند.

رشته هایی که در دارالفنون تدریس می شد متأثر از جنگ اخیر ایران و روس و پاسخی فوری به کمبودها و کاستی های آن جنگ و مشکلات آتی جامعه ایران بود و شامل رشته هایی چون: توپخانه، مشق نظام، پیاده نظام، معدن و کانی شناسی، شیمی، داروسازی، ریاضیات و زبان های خارجه مانند فرانسه می شد و خبری از رشته های علوم انسانی نبود؛ که همین موضوع موجب شگفتی اروپائیان شده بود که می گفتند اگر ایران خواهان پیشرفت است چرا به جای پرداختن به تاریخ و فلسفه و علوم اجتماعی و انسانی که محور توسعه و علوم دیگر است، از مشق نظام و توپخانه شروع کرده است؟
دارالفنون ترجمه نهادی به نام پلی تکنیک در غرب بود که امیرکبیر پس از مسافرت هایی که به بلاد روس و عثمانی و ارض روم داشت، انگیزه تاسیس آن را در سر می پروراند. سرانجام پس از به صدارت رسیدن امیرکبیر، در سال 1229شمسی سنگ بنای دارالفنون در شمال شرقی ارگ سلطنتی، در فاصله میان میدان توپخانه و در خیابان الماسیه و ناصریه گذاشته شد. امیرکبیر بهرام میرزا معزالدوله، عموی ناصرالدین شاه و پسر عباس میرزا را که حاکم تهران هم بود، مامور کرد تا به امور ساختمانی مدرسه سرکشی کند. همچنین از مسیو جان داودخان (نماینده یکی از کشورهای خارجی در ایران) خواست تا معلمانی را برای تدریس در مدرسه بیابد و او موفق شد تا در رشته های مورد نظر دولت ایران، طی قراردادهای جداگانه ای استادانی به مدت 5 سال با حقوق مکفی به استخدام دربیاورد. نخستین معلمان مدرسه شامل گومنز اتریشی معلم پیاده نظام و مشاور امیر در اصلاح نظام، بوهلر فرانسوی معلم ریاضیات و نقشه کشی، دکتر پولاک اتریشی معلم طب و جراحی و کحالی، ریشارخان فرانسوی معلم زبان فرانسوی، زاتی اتریشی مهندس نظام و معلم ریاضیات، دکتر شیلمر هلندی و بقیه معلمان بود. نسل دوم معلمان دارالفنون را فارغ التحصیلان ایرانی آنجا تشکیل می دادند. اداره هر درس در دارالفنون به عهده استاد و یک یا چند دانشیار بود که خلیفه نامیده می شدند و سمت معاونت استاد را داشتند.
دریغ و صد افسوس که امیرکبیر فرصت نیافت تا ثمره کار خود را ببیند و درست سیزده روز پس از آغاز به کار دارالفنون به دسیسه اطرافیان ناصرالدین شاه و بنا به دستور وی در حمام فین کاشان به قتل رسید. مشهور است که امیرکبیر در هنگام مرگ گفته بود: «به شاه بگویید که امیرکبیر را کشتی ولی دارالفنونی تاسیس کرده ام که از هر یک از خشت های آن یک امیرکبیر بیرون خواهد آمد.»
ساختمان دارالفنون به دست میرزا رضا مهندس باشی طراحی و به دست محمد تقی معمارباشی ساخته شد. سردر زیبای آن را نیز معمار معروف لرزاده طراحی و ساخته است و عنوان چشم نواز دارالفنون را نیز خطاط معروف عبدالحمید ملک الکلامی ملقب به امیرالکتاب بر بالای آن نگاشته است. ساخت بنای دارالفنون دو سال طول کشید و پس از اتمام در چهار طرف آن 50 اتاق ساخته شد. در گوشه شمال شرقی آن تالار تئاتر احداث شد و بعدها قسمت های دیگری نیز به مجموعه افزوده شد.
شاگردان هریک از رشته ها با اجازه شاه به مدرسه راه می یافتند. آنها لباس مخصوص به خود داشتند و سالی دو دست لباس تابستانی و زمستانی به طور رایگان به آنها داده می شد. شاگردان ناهار را به هزینه مدرسه می خوردند و ماهانه از طرف دولت مقرری نیز دریافت می کردند. در دارالفنون سه نوبت امتحان در طول سال تحصیلی برگزار می شد و به شاگردان ممتاز پاداش داده می شد. دوره تحصیل در دارالفنون در ابتدا مشخص نیست ولی بعدها این دوره به شش یا هفت سال رسید. در سراسر ماه رمضان مدرسه تعطیل بود و شاگردان روزه دار به مرور درس های گذشته می پرداختند. از دیگر امکانات دارالفنون می توان به تالار تئاتر، نمازخانه، کتابخانه و مطب پزشکی اشاره کرد که برای شاگردان مهیا شده بود.
شاگردان اولین دوره دارالفنون در کل هفت رشته 114 نفر بودند که بعدها و در دوره های بعد به 387 نفر رسید. پس از پایان دوره تحصیلی از هریک از محصلان امتحان به عمل می آمد و در صورت قبولی نام آنان جزو فارغ التحصیلان آن رشته اعلام می شد. جشن فارغ التحصیلی نیز با مراسم خاصی و با حضور شاه برگزار می شد و شخص شاه فرمان (مدرک) فارغ التحصیلی شاگردان را به آنها اعطا می کرد؛ این جشن به «سلام امتحان» شهرت داشت و اولین جشن سلام امتحان در سال 1235شمسی برگزار شد. در مدرسه دارالفنون علاوه بر دروس اساسی گذراندن زبان خارجه نیز برای همه شاگردان الزامی بود و سه زبان فرانسه، انگلیسی و روسی در آنجا تدریس می شد.
از دیگر تاسیسات دارافنون می توان به کارخانه شمع سازی، آزمایشگاه فیزیک و شیمی و داروسازی، اولین داروخانه جدید، دارالطباعه (چاپخانه) خاصه علمیه مبارکه دارالفنون طهران، دارالترجمه دارالفنون و عکاسخانه عبدالله خان قاجار اشاره کرد.
از نشریات مختلفی که در چاپخانه سنگی دارالفنون منتشر می شد می توان به روزنامه دانش به دست علی قلی خان هدایت، روزنامه وقایع اتفاقیه به دست امیرکبیر و روزنامه های ادب، مریخ و اطلاع اشاره کرد. آوازه برخی از روزنامه ها چون وقایع اتفاقیه تا حدی رسیده بود که پالمرستون نخست وزیر وقت انگلستان مشترک آن شده بود.
از آنجایی که باید ارزش و اعتبار هر نهاد آموزشی را با محصولات و شاگردان آن سنجید، بد نیست تا اشاره ای هم به بعضی شاگردان نام آشنای این نخستین نهاد آموزشی در ایران بیندازیم؛ نتیجه تاسیس مدرسه دارالفنون برآمدن نامدارترین چهره های علمی و ادبی و هنری کشورمان همچون جلال آل احمد، فریدون مشیری، مهدی بازرگان، بهرام بیضایی، محمدعلی سپانلو، فرهاد فخرالدینی، مصطفی چمران، حسن حبیبی و استادانی چون کمال الملک، قاسم غنی، مجتبی مینوی، محمود حسابی و دیگران بود.
سرانجام با عزل و کشته شدن امیرکبیر، دارالفنون اگرچه از مسیر اصلی و رسالت بنیادین خود جدا نشد، ولی تا حدی از مسیر پیش بینی شده انحراف پیدا کرد تا اینکه در سال 1303 شمسی یعنی آخرین سال های حکومت قاجار، دارالفنون به یک مدرسه ساده تقلیل پیدا کرد. تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی این بنا به عنوان دبیرستان مورد استفاده قرار می گرفت که بعدها تغییر کاربری داد و نهایتاً در سال 1375، پس از 145 سال کار مداوم تعطیل و ساختمان آن متروکه گشت.

دارالفنون شناسنامه دانشگاه های ماست، دارالفنون خاستگاه بسیاری از پژوهشگاه ها و محل تولد بسیاری از علوم جدید در ایران است؛ چه شایسته است که این پدر صبور و کهنسال آموزش عالی کشور را قدر بدانیم و توجهی در خور به او مبذول داریم.

منابع:

·        دارالفنون نخستین نهاد آکادمیک در آسیا، ابرار 25/4/84
·        جناب زاده، رویا، دارالفنون، فصلنامه کتاب شماره 57 بهار 83
·        حسینی حمیدرضا، ابراهیم زاده فرزانه، آمد که پاسخ بیاورد، پرسش آورد، تهران امروز 27/9/86
·        محمدی نرگس، دیگر کسی مدرسه امیرکبیر را نمی شناسد، فکر روز شماره 9 و10 آبان و آذر86
·        حسینی، حمید رضا، زنگ دارالفنون به صدا در می آید، نشریه نیکی، شماره 71، آبان 86