مزيت برندينگ در صنعت گردشگري
مصطفی حاجی امینی، بر اساس کتاب بازاریابی گردشگری میدلتون
- برندينگ به كاهش آسيب پذيري بلند مدت و مياني براي رويدادهاي خارجي غيرقابل پيش بيني كمك مي كند.
- برندينگ از طريق علامت دهي و سيگنال هايي كه درباره كيفيت مورد انتظار و عملكرد يك محصول ناملموس مي دهد، ريسك را در نقطه خريد براي مصرف كننده كاهش مي دهد.
- برندينگ با بخش بندي بازار و جاذبه هاي آن بخش و ردكردن مابقي بخش ها، تسهيلات مناسبي را ارائه مي دهد.
- برندينگ بر ادغام و يكپارچگي تلاش هاي ذي نفعان، مخصوصا براي كارمندان يك سازمان تمركز مي كند. يك برند قوي مي تواند مي تواند به تفاهم عمومي بين كارمندان و ديگر ذي نفعان منجر شود.
- برندينگ يك اسلحه استراتژيك براي برنامه ريزي بلندمدت در صنعت گردشگري محسوب مي شود. توسعه و گسترش يافتن برند مي تواند منجر به كاهش بيشتر ريسك براي توسعه محصول، توسعه بازار يا تنوع سازي شود.
تصميماتي در مورد نام برند: برخي شركت هاي گردشگري براي هر محصول مجزا، يك برند انتخاب مي كنند و برخي شركتهاي بين المللي بزرگ يك برند متحد( خانوادگي) براي همه محصولاتشان انتخاب مي كنند.
همكاري در مقابل برندهاي مقصد: برندهاي معروف و پيشتاز در صنعت گردشگري به صورت خانوادگي يا متحد هستند. آنها تحت كنترل كامل مديريت هستند. برندهاي معروف و پيشتاز در مقاصد گردشگري بيشتر بر تشويق و ترغيب و همكاري متكي هستند تا كنترل كامل مديريت، و اثربخشي اين قسمت مشكل تر است.
ابعاد اساسي(function) و معرف بودن(representation) برند :
بعد اساسي: مزاياي اساسي كه محصول به مشتري اائه مي دهد، يعني اينكه آن برند براي مشتري چكار مي كند. مثلا مك دونالد مجموعه اي مزايا را ايجاد مي كند-گرسنگي را بر طرف مي كند، مكاني با دسترسي راحت، سرعت بالا و كارا بودن سيستم ارائه، تميز و ...-
بعد معرف بودن: برند به صورت نمادين و پيام هاي غيركلامي، كيفيت محصول را نمايان مي كند و نظر بقيه را در مورد فرد تغيير مي دهد. سوار شدن بر ماشين مرسدس بنز و يا اقامت در هتل هاي معروف از اين نوع برند ناشي مي شود.
{jcomments on}